دسته: دستهبندی نشده
لیست خریدهام
- گوشی قاتل پرچمدار
- گوشی موبایل پرچمدار
- دوربین عکاسی مبتدی DSLR
- لپتاپ جدید
- لاماری ایما
- دیگنیتی
- سوناتا
- سانتافه (دیگه مثل قدیم دنبالش نیستم، ولی بازم می خوامش)
- 40 میلیون لباس جدید برای رگال کو
- شاید تارا (فقط به خاطر چراغهای عقبش!)
سلامی هم بدم به اون افرادی که هر روز عباس شکیبا رو گوگل می کنند و وارد سایت میشن.
تویی که اینجا رو خاموش میخونی و دنبال میکنی، سلام …
زندگیات رو گذاشتی روی دور تند یا کند!؟
از زمانات چطور استفاده میکنی!؟
اخیرا خودم و ۹۰ درصد از اطرافیان، همگی اتفاق نظر داریم که روزها خیلی زود در حال گذر هستند!
روزها یکی بعد از دیگری در حال تمام شدند هستن و ما هیچ استفاده بهینه و کارآمدی ازشون نداریم!
داشتن کسب و کار شخصی همیشه فراز و فرودهای خودش رو داره. گاهی که همه چیز بر وفق مرادت میشه، بی نهایت خوشحال میشی.
وقتی هم که اوضاع سخت بشه، غرق در ناامیدی.
توی این چند سال یاد گرفتم وقتی که روزای خوب رو تجربه می کنم، شکرگزار باشم.
وقتی هم که می رسم به روزای سخت و نا امیدی، فقط توکل کنم و به خودم یادآوری کنم که «دائما یکسان نباشد حال دوران»
اگه امروز پایین هستم، یعنی قرار فردا دوباره اوج بگیرم. اینجور وقتا به خودم میگم:«عباس یادت نره کجا بودی و کجا هستی!»
همین شرایط به ظاهر سخت، چند سال پیش برام دور و دست نیافتنی بود.
یه زمانی خریدن یدونه نون که 500 تک تومنی میشد، برام سخت بود، ولی الان توی همین شرایط سخت، یکی دو میلیون تومان، پول خورده!
هر چقدر که رشد می کنیم، خواسته هامون و نیازهامون هم رشد می کنند و بزرگتر میشن.
اینجوریه که همه چیزایی که سال قبل می خواستیم رو داریم، اما بازم احساس خوشبختی نداریم.
چون چیزای جدیدتری هست که علاقه داریم داشته باشیم مون و فکر می کنیم با رسیدن به اوناست که زندگی مون خوب میشه و درهای خوشبختی به روی ما باز میشه.
هر وقت که بتونم به خودم یادآوری می کنم که خوشبختی داشتن اون شرایط مالی، خونه و ماشین نیست!
خوشبختی خلاصه شده در لذت بردن از همین لحظه و همین چیزهایی که داری!
پس بله، من خوشخبتم …
علاوه بر این جا، چند جای خصوصی دیگه که فقط خودم بهشون دسترسی دارم، برای نوشتن دارم.
اونجا چیزایی رو می نویسم که لازمه بنویسم تا ذهنم خلوت و آروم بشه، چیزایی که نباید هیچ کس دیگه ای بخونه.
داشتن این جاهای خلوت و امن بهم آرامش میده. اگه توی هم دنبال آرامشی و نوشتن آرام ات میکنه، حتما امتحانش کن.
تمام تجربه ی من از نوشتن خلاصه میشه در همین یک جمله!
چون «کمرنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند»
گاهی با خودم درباره فکر کردن، فکر می کنم. به اینکه فکر کردن دقیقا چیست؟
همیشه به یک جواب واحد می رسم! فکر کردن یعنی پرسیدن سوال های خوب و درست از خود برای رسیدن به جواب درست.
برای همین همیشه برای سوال های خوب ارزش قائل هستم و اغلب از خودم می پرسم، سوال درست در این مورد چیست؟
به نظر شما سوال درست چیه!؟
ازت ممنونم که به عنوان اولین نفر مطالبم رو خوندی و بهم گفتی 🙂
یکی از دلایلی که وبلاگ نوشتن رو به هر جای دیگه ترجیح میدم، اینه که نیازی نیست چهره یا حتی صدای خودم رو به اشتراک بذارم.
هیچوقت علاقه ای به نشون دادن چهره ام در فضای مجازی نداشتم. احتمالا به سختی بتونید چند تا عکس محدود از من در فضای مجازی پیدا کنید.
در حال حاضر قصد دارم برای پیج اینستاگرام رگال کو تولید محتوا کنم، اما دنبال راهی هستم که تا حد ممکن ساده، با همین امکاناتی که دارم و بدون نمایش چهره و حتی صدا انجامش بدم.