به اُوِرال (overal) نگید اورال!
معنی overal میشه سرهمی
معنی اورال میشه دهانی که ربطی به لباس نداره!
به اُوِرال (overal) نگید اورال!
معنی overal میشه سرهمی
معنی اورال میشه دهانی که ربطی به لباس نداره!
یه مسیریاب، تمام گام های مسیر رو برات نمایش میده و تو رو برای پیچ و تاب هاش آماده می کنه.
دیروز موقع رانندگی و استفاده از مسیریاب ایده ی نوشتن این مطلب به ذهنم رسید.
اینکه از قبل با مسیر آشنا باشی و خودت رو براش آماده کنی، حتی خود مسیر رو برات لذت بخشتر میکنه.
داشتم فکر میکردم چقدر خوب میشد که توی مسیر کسب و کار هم، یه مسیریاب داشتیم!
البته جهان اینجوری کار نمی کنه و ما قادر به دیدن کل مسیر نیستیم.
ما فقط قدم بعدی رو می دونیم و می بینیم.
انتظار برای واضح شدن کل مسیر، و بعدش حرکت کردن، فقط باعث میشه هیچوقت حرکت نکنید!
پس اصلا منتظرش نباشید و فقط همون قدم اول رو انجام بدید تا در مسیر قدم های بعدی یکی یکی براتون آشکار بشه.
فرقی نداره داخل شهر باشید یا مسافرت بین شهری.
در حال استفاده از مسیریاب رانندگی رو لذت بخش تر می کنه.
حتی گاهی با وجود اینکه مسیر رو بلد هستم بازم از مسیریاب استفاده می کنم.
چون زمان رسیدن به مقصد و اطلاعات مفید دیگه ای میده.
مخصوصا توی سفر بین شهری، دونستن اینکه کجای مسیر هستی، کی میرسی و اطلاعات مفید دیگه مثل پمپ بنزین، استراحتگاه و … خیلی عالیه.
بعلاوه دونستن پیچ و تاب مسیر قبل از رسیدن، برای مسیرهایی که ناآشنا هستی، کمک خیلی خوبیه تا قبلش آماده اش باشی.
بین این دو تا، من نشان رو ترجیح میدم.
این موارد رو در مشهد تست کردم و نمی دونم برای شهر های دیگه هم اینطور هست یا نه؟
مسیرهای پیشنهادی بلد گاهی کوتاه تر و به ظاهر سریعتر هستن اما بلد برای این منظور شما را از جایی عبور میده، حتی کوچه ها و میلان های دو و چهار متری!
در حالی که نشان با در نظر گرفتن مسیر کوتاه و بهینه، تا حد امکان کوچه ها و خیابان های بزرگتر رو پیشنهاد میده.
نکتهی مهم بعدی مکانهای یکطرفه و ممنون هست.
بلد گاها اشتباهات زیادی در این زمینه انجام میده، ولی در مورد نشان کمتر پیش میاد. تقریبا به تعداد انگشتان دست طی ۳ – ۴ سال استفاده مداوم از نشان.
مورد آخر هشدارهای دست انداز که نشان خیلی عالی عمل میکنه و تقریبا ۹۵ درصد درست هست.
در حالی که بلد خیلی از دست اندازها را ندارد!
همون طور که گفتم تجربه ی من از این دو مسیریاب در مشهد بود.
بعلاوه هر دو این نرم افزارها دائما در حال بروزرسانی هستند و مطمئنا خیلی زود نواقص شون برطرف میشه و ویژگی های جدیدی هم دریافت می کنند.
گفتم که هدفم از ۲ هزار مطلب به یک میلیون پست تغییر کرده.
احتمالا این رقم برای خیلیها عجیب و غریب و دست نیافتنی باشد.
اما برای حرکت کردن به اهداف بزرگ نیاز داریم. از طرفی دیدن لذت روزی که یک میلیون پست منتشر شده است، انگیزه مضاعفی به من میده.
رسیدن به این عدد یک شبه یا در طی یکسال امکان پذیر نیست.
احتمالا باید چندین سال برای رسیدن به این هدف تلاش کنم.
در این راه عجله ندارم، تنها مسئلهی مهم استمرار و برداشتن روزانه یک قدم برای این هدف است.
اما واقعیت این نیست، بعد از هر بار نوشتن، کلی ایده ی جدید برای نوشتن میاد.
در واقع همیشه قدم بعدی رو میدونیم. به محض انجامش قدم بعد بهمون گفته میشه و روشن میشه.
همین طور یک قدم یک قدم، کل مسیر رو میریم.
همه جا همینه، توی نوشتن، توی کسب و کار و …
تنها نکته فقط عمل کردن به همون یک قدمی که می دونیم چیه.
اینکه از کجا و با چه قیمتی خرید کنی، می تونه سود زیادی بهت برسونه.
ولی اول راه شاید نتونید. یکم به خودتون زمان بدید تا بیشتر بازار رو بشناسید.
چطور باید کسب و کار اقیانوس آبی داشت؟
اصلا اقیانوس آبی یعنی چی؟
اقیانوس قرمز جایی که به خاطر رقابت شدید برای دریافت سهم بیشتری تز بازار و سود همه شرکت ها و کسب و کارها همدیگه رو تیکه پاره کردن.
در مقابل اقیانوس آبی جایی هست که فقط شما توش هستی و هیچ رقابتی در اون وجود نداره.
افرادی که در اقیانوس آبی هستن به جای رقابت بر سر مشتری، تقاضا و سود، فرصت های جدید رو خلق میکنند.