دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

چرا با وجود اینکه عاشق برنامه نویسی بودم، گذاشتمش کنار؟

بعضی وقتا که افراد متوجه میشن که من برنامه نویس وب، وردپرس و پایتون بودم ولی الان دیگه انجامش نمیدم، خیلی متعجب میشن.

بلافاصله ازم این سوال رو می پرسن که چرا دیگه ادامه اش نمیدم؟

سلامتی برای من مهمتر از هر چیز دیگه است. درسته که عاشق برنامه نویسی بودم و همیشه چالش هایی که برام پیش میومد رو دوست داشتم.

عاشق این بودم که با باگ ها درگیر بشم تا در نهایت جواب رو پیدا کنم و برنامه رو اصلاح کنم.

ولی اون مدت 6-7 سالی که توی بازار کار به صورت حرفه ای مشغول کار بودم، چند تا اتفاق افتاد.

اول اینکه چون زیاد پای مانیتور بودم از هفت روز هفته تقریبا 5 یا 6 روز سردرد و چشم درد داشتم که خیلی آزارم میداد.

برای این مشکل تقریبا همه چیز رو امتحان کردم، از عینک مناسب تا مانیتور و … ولی درست نشد!

دلیل دوم این بود که متوجه شدم کار کارمندی با روحیه من سازگار نیست.

خیلی زود فهمیدم آدمی نیستم که بتونم سر ساعت مشخصی برم سرکار و سر ساعت مشخص برگردم.

از طرفی دوست نداشتم به خاطر رفتن سرکار یا نرفتن، به کسی جواب پس بدم.

برای همین خیلی سال برنامه نویسی و بازارش رو گذاشتم کنار و شروع کردم به کار کردن برای خودم.

کارای زیادی رو امتحان کردم تا در نهایت رسیدم به آنلاین شاپ لباس.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

وقتی میری توی اینستاگرام حس می کنی توی همه چیز از همه عقب هستی

چرا اینستاگرام اینطوریه؟

شاید چون فقط خوشی ها و لحظه های خوب رو توی اینستاگرام نمایش میدیم.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

حتی وقتی که میدونم چی باید بنویسم، بازم تنبلی می کنم!

واقعا چرا!؟

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

اگر می‌تونستی از روی خودت کپی بزنی، چطور ازش کسب درآمد می‌کردی؟

شبیه فیلم های عملی تخیلی شده ولی گاهی بهش فکر می کنم.

شاید اولین گزینه کارای خلاف و سرقت باشه ولی برای اینکه یکم خلاقیت داشته باشم، کارای خلاف قوانین را نادیده می‌گیرم.

کارای زیادی به ذهنم رسید ولی از اونجایی که احتمالا کپی هایم هم مثل خودم تنبل هستن، دنبال کاری ساده تر هستم.

و البته استفاده از توانایی هایی که دارم. برای همین برنامه نویسی رو انتخاب می کنم.

خوبیش اینه که می تونی به صورت دورکاری و فریلنسری کار کنی.

هم دورکاری و هم پروژه‌ای کار می گرفتم و کپی هام ۳ شیفت کار میکردن.

چون همه شون کپی خودم هستند، سبک کدنویسی و … دقیقا مشابه هستش و کار خیلی راحت میشه.

علاوه بر این نرم افزار های خودم رو هم می نوشتم و توسعه می دادم.

فکر کن، ۱۰۰ الی ۱۵۰ تا کپی از خودت دارن کار می کنند. حتی میتونه بیشتر هم باشد.

این چیزی بود که به ذهن من رسید، شما بگید جواب‌تون چیه و چیکار می کردید؟

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

چطوری ماشین بقیه این همه تمیزه؟

برای من که همان حین تمیزکاری دوباره کثیف میشه و گرد و خاک می‌گیره!

واقعا چه رازی دارید که ماشین هاتون همیشه تمیزه؟

بگید منم بدونم

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

همستر پا به پای انتخابات می آید!

نمودار بالا بخشی از جستجوهای ایرانیان در 24 ساعت اخیر توی گوگل هستش.

طبیعتا به خاطر انتخابات، انتظار میره که نتیجه انتخابات در صدر باشه ولی نکته ی جالب ماجرا رقابت تنگاتنگ همستر کامبت تلگرام هستش که دوشادوش کلیدواژه اول داره پیش میره 🙂

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

بریم که به امید خدا یک روز خوب و پر فروش را شروع کنیم

ساعت ۸ صبح جمعه. همه خواب هستن من دنبال رویاهام

پ.ن: خدا رو شکر روز خیلی خوبی بود و فروش خوبی داشتم

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

از وقتی گفتم چراغ‌های پشت تارا رو دوست دارم، همش تارا می بینم

هر چند که همون چراغ‌ها اولین قسمت هایی هستند که خراب میشن!

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

موقع رانندگی اینجوری میشه نوشت! با نقشه ذهنی

گفته بودم که خوب میشد اگه چیزی باشه که افکارت رو به عمل فیزیکی تبدیل کنه.

مثلا موقع رانندگی که مطلبی به ذهنم میاد که منتشر کنم، خودش تایپ کنه و در حساب شبکه های مجازی یا وبلاگ منتشر کنه.

اینطوری دیگه اون مطالب یادم نمیره و بلافاصله منتشر میشن.

از اونجا که هنوز چنین اختراعی نشده، مجبورم به ذهنم اتکا کنم و یه طوری اون مطالب و ایده ها رو نگه دارم تا در فرصت مناسب بنویسم.

راه انتخابی من استفاده از نقشه ذهنی و تصویر سازی ذهنی هستش.

مثل همین مطلب و ۳ تا مطلب قبلی

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

قدم زدن روی ماه با انیشتن؛ کتاب خوبی که گمش کردم!

چند سال پیش این کتاب را خواندم. کتابی در مورد نقشه ذهنی و تقویت حافظه.

واقعا از خواندن این کتاب لذت بردم، فقط حیف که کتاب را به دوستی قرض دادم که متاسفانه دیگر برنگشت!

البته مسئله مهمی هم نیست، یک کتاب هم هدیه داده‌ام.

احتمالا دوباره نسخه‌ی جدیدی تهیه خواهم کرد، از آخرین باری که این کتاب را خواندم حدود ۱۰ سال می گذرد.

Loading