اینا چقدر در روز برای شستن و تمیز کردن ماشین شون وقت میذارن!؟
بعدشم چجوریه که ماشین شون دوباره کثیف نمیشه!؟
من از سر ماشین میرسم به تهش، دوباره جلوی ماشین کثیف شده!
اینا چقدر در روز برای شستن و تمیز کردن ماشین شون وقت میذارن!؟
بعدشم چجوریه که ماشین شون دوباره کثیف نمیشه!؟
من از سر ماشین میرسم به تهش، دوباره جلوی ماشین کثیف شده!
امروز مطلبی دیدم که می گفت دندان های انسان، امکان خود ترمیمی دارند.
در واقع چون جنس دندان از استخوان هست، به خاطر موادی داخل خون و بزاق دهان هست، دندان ها می توانند خودشان را ترمیم کنند.
چیزی که مانع این امر میشود، نوع تغذیه است.
مصرف بیش از اندازه قند و شکر نه فقط دندان ها، بلکه کل اعضای بدن را درگیر مشکلات جدی می کند.
بعلاوه قبلا از مستندی شنیدم افرادی که به هر دلیلی دندان های خود را از دست داده بودند، دوباره دندانهای جدید درآوردند.
دورادور در مورد یکی دو شخص مسن هم شنیدهام که دندانهای جدید درآوردند.
قدر سلامتی رو خیلی خوب نمی دونم. خدا را شکر بیماری و مشکل خاصی ندارم.
ولی بحث من سر اینه که ما سخت قدر داشته هامون رو می دونیم.
به جاش نگاه مون به نداشته هاست.
به جای چند ده تا دندونی که سالم هستن، همش غصهی اون یه دندونی که خراب شده یا نیست رو می خوریم.
به جای اینکه شکر کنیم برای اینکه می بینیم، همش غصه ی اون یه ذره ضعیف شدن چشمامون رو می خوریم.
به جای شکر کردن سلامتی گوش، دست و پا، موها و اعضای داخلی بدن، مدام تو فکر همون قسمتی هستیم که در حال حاضر از نعمت سلامتی محروم شده.
قدر داشتههام رو چقدر می دونم!؟ چقدر واسش شکر می کنم.
شکرگزاری سلامتی، یعنی مراقبت کردن از جسم. من امروز براش چیکار کردم؟
چقدر سبک زندگیم رو اصلاح کردم تا بیشترین بهره را از جسمم ببرم و برای مدت بیشتری سالم و سلامت ازش نگهداری کنم.
سلامی هم بدم به اون افرادی که هر روز عباس شکیبا رو گوگل می کنند و وارد سایت میشن.
تویی که اینجا رو خاموش میخونی و دنبال میکنی، سلام …
زندگیات رو گذاشتی روی دور تند یا کند!؟
از زمانات چطور استفاده میکنی!؟
اخیرا خودم و ۹۰ درصد از اطرافیان، همگی اتفاق نظر داریم که روزها خیلی زود در حال گذر هستند!
روزها یکی بعد از دیگری در حال تمام شدند هستن و ما هیچ استفاده بهینه و کارآمدی ازشون نداریم!
داشتن کسب و کار شخصی همیشه فراز و فرودهای خودش رو داره. گاهی که همه چیز بر وفق مرادت میشه، بی نهایت خوشحال میشی.
وقتی هم که اوضاع سخت بشه، غرق در ناامیدی.
توی این چند سال یاد گرفتم وقتی که روزای خوب رو تجربه می کنم، شکرگزار باشم.
وقتی هم که می رسم به روزای سخت و نا امیدی، فقط توکل کنم و به خودم یادآوری کنم که «دائما یکسان نباشد حال دوران»
اگه امروز پایین هستم، یعنی قرار فردا دوباره اوج بگیرم. اینجور وقتا به خودم میگم:«عباس یادت نره کجا بودی و کجا هستی!»
همین شرایط به ظاهر سخت، چند سال پیش برام دور و دست نیافتنی بود.
یه زمانی خریدن یدونه نون که 500 تک تومنی میشد، برام سخت بود، ولی الان توی همین شرایط سخت، یکی دو میلیون تومان، پول خورده!
هر چقدر که رشد می کنیم، خواسته هامون و نیازهامون هم رشد می کنند و بزرگتر میشن.
اینجوریه که همه چیزایی که سال قبل می خواستیم رو داریم، اما بازم احساس خوشبختی نداریم.
چون چیزای جدیدتری هست که علاقه داریم داشته باشیم مون و فکر می کنیم با رسیدن به اوناست که زندگی مون خوب میشه و درهای خوشبختی به روی ما باز میشه.
هر وقت که بتونم به خودم یادآوری می کنم که خوشبختی داشتن اون شرایط مالی، خونه و ماشین نیست!
خوشبختی خلاصه شده در لذت بردن از همین لحظه و همین چیزهایی که داری!
پس بله، من خوشخبتم …
علاوه بر این جا، چند جای خصوصی دیگه که فقط خودم بهشون دسترسی دارم، برای نوشتن دارم.
اونجا چیزایی رو می نویسم که لازمه بنویسم تا ذهنم خلوت و آروم بشه، چیزایی که نباید هیچ کس دیگه ای بخونه.
داشتن این جاهای خلوت و امن بهم آرامش میده. اگه توی هم دنبال آرامشی و نوشتن آرام ات میکنه، حتما امتحانش کن.
تمام تجربه ی من از نوشتن خلاصه میشه در همین یک جمله!
چون «کمرنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند»