قبلا کار می کردم، اما خیلی وقته که گذاشتم کنار و احتمالا دیگه هم سمتش نرم.
نه فقط پارکور که احتمالا هیچ ورزش حرفه ای دیگه هم دنبال نکنم.
چون ورزش حرفه ای و سنگین برای سلامتی مضر هستش.
قبلا کار می کردم، اما خیلی وقته که گذاشتم کنار و احتمالا دیگه هم سمتش نرم.
نه فقط پارکور که احتمالا هیچ ورزش حرفه ای دیگه هم دنبال نکنم.
چون ورزش حرفه ای و سنگین برای سلامتی مضر هستش.
اخیرا دوربین تلفن های همراه خصوصا پرچمدار ها پیشرفت های زیادی داشتند.
یکی از این پیشرفت ها مربوط به عکاسی از ماه میشه.
به عنوان مثال یکی از برندهایی که تاکید زیادی رو این موضوع داره، سامسونگ هستش.
ولی پیشنهاد میکنم خیلی گول تبلیغاتشون رو نخورید! در حال حاضر اکثر این گوشی ها از هوش مصنوعی برای تغییر و بهبود عکسهای گرفته شده از ماه استفاده می کنند.
ما از زمین همیشه یک سمت ماه رو میبینیم، نکته ای که شاید خیلیهامون ندونیم!
همین نکته یعنی اینکه ماه همیشه توی عکس ها جزئیات یکسان داره.
به همین خاطر تلفن های همراه بعد از ثبت عکس، تصویر را برای دریافت خروجی با کیفیت تر، دستکاری میکنند.
اینم یه ایده ی خوبه که هم فروش نانوایی ها رو بیشتر می کنه، هم کار مشتری ها رو راحت
از هر نانوایی که بخوای اشتراک روزانه یا چند روز یکبار می گیری تا هر بار تعداد مشخصی نان بیاره در خونه
قطعا مثل هر ایدهی خام دیگهای، چالش هایی وجود داره که باید رفع بشه. مثل اینکه اگر مهمون داشته باشی و تعداد بیشتری نان بخوای و …
اما در مجموع انجام این کار برد برد خواهد بود و باعث افزایش کیفیت نانوایی ها خواهد شد.
خدا رو شکر که هستی
هر وقت که میرسم به این سوال که چرا اینجام و دارم می نویسم، همیشه یک جواب واحد به ذهنم میرسه.
تو فقط بنویس و به بقیه اش کاری نداشته باش!
برنامه خاصی برای آینده ی اینجا ندارم، تنها چیزی که می دونم اینه که نوشتن آرومم میکنه.
رضایتم از زندگیام با نوشتن بیشتر میشه. تلاش میکنم توی نوشته هام خودم باشم.
چیزی رو بنویسم که خودم دوست دارم نوشته بشه، نه چیزی که مورد پسند مخاطب باشه.
درسته که داشتن مخاطب یه قسمت هایی از وجودمون رو سیراب می کنه.
اما فعلا بیشتر از اون تشنهی نوشتن هستم.
شاید دلیل اینکه خیلی دنبال مخاطب نیستم، این باشه که توی رگال کو به ۵ تا ۶ هزار مخاطب روزانه رسیدم.
شاید چون دیده شدم، دیگه یه جورایی از این حس که دیده بشم گذشتم.
الان که فکر میکنم می بینم برای رگال کو دنبال مخاطب های بیشتر و میلیونی هستم ولی برای اینجا نه.
اینجا یه جورایی حیاط خلوت من شده.
از وقتی در مورد عکاسی مطالعه داشتم، بهش علاقه مند شدم.
خیلی دوست دارم یه دوربین DSLR داشته باشم.
یه دوربین عکاسی کامپکت دارم ولی متاسفانه مود دستی نداره!
به پی سی وصل نمیشه و هنگام اتصال از راه دور به موبایل، فقط در مود Auto عکاسی می کنه.
فوکوسش هم خیلی جالب نیست و متناسب با کار من و نیازم نیست.
خلاصه اینکه به شدت در فکر خرید دوربین حرفهای هستم.
یه سری فایل صوتی دارم ( حوالی ۴۰۰ الی ۵۰۰ ساعت ) که می خوام فایل متنی شون رو هم داشته باشم.
هوش مصنوعی در این زمینه پیشرفت خوبی داشته، اما متاسفانه تعرفهی سایتهای مربوطه خیلی بالاست.
تایپ صوتی گوگل رو هم امتحان کردم ولی نتیجه رضایت بخش نیست.
دست آخر به این نتیجه رسیدم خودم کم کم تایپشون کنم!
درسته که زمانبره، اما میتونه برای گرفتن چیزای جدید تجربه ی خوبی باشه.
تازه سرعت تایپ ده انگشتی ام هم بیشتر میشه.
فقط باید صبور و شکیبا بود!
همیشه انتخاب من برای نوشتن، وبسایت شخصی بوده
انتخابم برای کسب و کار فروشگاه اختصاصی بوده
هیچوقت شبکههای اجتماعی رو قابل اعتماد ندونستم.
به جز اعتماد، توی شخصی سازی (ظاهر، رنگ، فونت و ..) هیچ امکانی در اختیارت نمیذارن.
اگر قصد ساخت امپراطوری دارید، جای درست بسازید، نه توی زمین قرضی!
بعضی وقتا اینقدر ایده میاد توی ذهنم که با خودم فکر می کنم چقدر عالی میشد اگر وسیله ای بود که میتونست افکار رو به متن تبدیل کنه.
حتی دیگه لازم نبود چیزی به زبان بیاری و حرف بزنی.
و بهتر هم میشد اگر کارای دیگه هم انجام می داد. مثلا متنی که تولید کرده رو توی اینستاگرام یا تلگرام یا هر کجای دیگه به بهش فکر می کنی، منتشر کنه.
یا بفرسته برای شخص خاصی و …
و عالیتر میشد همه این کارا بدون درگیر شدن دست، گوش و چشم ها انجام میشد.
فرض کنید در حال رانندگی هستید و همون لحظه قصد دارید چیزی رو گوگل کنید.
اون براتون انجام بده و شما حین رانندگی نتیجه رو بصورت تصویری ببینید.
تصاویری که با واقعیت تلفیق شدن، یه جور واقعیت افزوده.
یعنی الان ۱۵ سال می شد که می نوشتم ..
گاهی این فکر میاد سراغم و قبل از اینکه غصه بیاد سراغم به خودم میگم: حالا که گذشته و من کاری نکردم.
غصه خوردن هم باعث نمیشه گذشته تغییر کنه. به جاش آینده ات رو بساز.
اینجا بودنم هم به خاطر همینه که آینده رو بسازم.
در ثانی من هر وقت که نوشتم، خودم لذت بردم. همین قدر که با این فضا آشنا هستم و توش بودم، خدا رو شکر می کنم.