دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

سئو چقدر اهمیت دارد؛ اصلا چه زمانی باید مهم باشد؟

همین اول کار خوبه یادآوری کنم من برنامه نویس وب هستم و سئو کار نیستم.

اما به عنوان کسی که فروشگاه آنلاینی با ۱۰۰ هزار محصول داشته می خوام تجربه ام رو بگم.

این تعداد محصول اونقدر زیاده که وقت زیادی برای سئو نمی مونه، بهش اضافه کنید که هر روز هم ۵۰ الی ۱۰۰ محصول جدید باید در سایت درج بشه.

چیزی که یاد گرفتم اینه که مهمتر از سئو، محتوای ارائه شده است. مخصوصا اگر می خواهید سئو فروشگاهی کار کنید، اول باید محتوا تون که همون محصول میشه رو تا جای امکان بیشتر.

چون انتظار یه کاربر از فروشگاه آنلاین، اموزش، یادگیری یا سرگرمی نیست. اومده که پول خرج کنه. زمانی این اتفاق میوفته که شما محصولات متنوعی رو در اختیارش بذارید.

یکی از عواملی که باعث بهبود رتبه سئو میشه، تعداد و کیفیت بازدیدکننده هاست. وقتی محتوای خوب و بازدیدکننده راضی داشته باشید، طبیعتاً رتبه تون هم افزایش پیدا می کنه.

اگه بخوام بطور خلاصه تو یک جمله بگم: بنده ی الگوریتم ها نباشید، کارتون رو که درست انجام بدید، الگوریتم ها خودشون رو با شما وفق میدن.

گوگل و هر سرویس دیگه ای از طریق کاربرهای کسب درآمد میکنه، پس هر طور شده می خواد کاربرش رو راضی نگه داره تا سراغ رقیبش نره.

این اتفاق نمیوفته مگر اینکه محتوای خوب، بدرد بخور و مطابق با نیاز کاربرش رو تحویلش بده. همه الگوریتم های جدید دارن به این سمت میرم که در نهایت رضایت کاربر جلب بشه.

پس اگه محتوای خوبی تولید بشه جوابگوی نیازهای کاربران باشه، خود به خود این مطلب رتبه می گیره.

این محتوای خوب می تونه هر چیزی باشه، فیلم، پادکست، یه مقاله و در مورد فروشگاه محصولاتش هستن.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

یه روزایی حال و حوصله نوشتن ندارم

مثل امروز که خیلی حوصله نوشتن ندارم. اما بازم اینجام و مشغول نوشتن هستن. چون به خودم قول دادم که هر روز بنویسم.

من باید یاد بگیرم که نسبت به خواسته هام متعهد باشم و مهمتر اینکه هر روز براش یه قدم کوچولو بردارم.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

برای فروش به اعتماد نیاز هست

توی فروش خصوصا آنلاین قبل از هر موضوع دیگه ای مثل قیمت یا هر چیز دیگه ای، اعتماد باید باشه.

حتی اگر بخوای طلای رایگان هم بدی، تا وقتی بهت اعتماد نداشته باشند، چیزی ازت نمی گیرند.

حالا سوال اینه که اعتماد چطور بدست میاد؟

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

این ۲ هزارمین مطلب من است!

می خوام توی سایت اینقدر بنویسم که این عدد برسه به ۲۰۰۰ و بیشتر

مهم نیست که چی می نویسم، مهم اینه که این نوشتن رو دوست دارم و ذهنم رو سر و سامان میده.

+ بیشتر از هر کسی برای خودم می نویسم

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

ماشین زمان اینترنت همه چیز را به خاطر دارد!

مهم است بدانید اگر چیزی در اینترنت منتشر می کنید (متن یا عکس و …) حتی اگر شما آن را پاک کنید، هیچ وقت پاک نخواهد شد.

سرویس هایی مثل wayback machine تاریخچه همه چیز را ثبت و ضبط می کنند. شما با این سرویس حتی می توانید همین الان اولین صفحه ای که در اینترنت منتشر شد را مشاهده کنید!

به زودی آرشیو مطالبم از سایت های قبلی ام را دوباره در همین سایت منتشر می کنم.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

مشق عشق

چند روزی درست و حسابی ندیدمت، دلم برات خیلی تنگ شده.

برای خاص ترین آدم زندگیم، کسی که دیدنش حالم رو خوب می کنه.

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

مهندس بودن نمی تونه مانع من بشه

عکس بالا مال همین الان، بساط محصولات من هستن.

اینو می نویسم که یادم باشه اگه مهندس هستم، حتی مهندسی که کارش رو بلده و برنامه نویس خبره ای هم هست، بازم دلیل نمیشه از اینکه بساط کنم خجالت بکشم

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

آقای شکیبا! لطفا راهنمایی ام کن! بالاخره باید مطالبم را کوتاه بنویسم یا بلند؟

سوالی که خیلی وقتا ذهن رو درگیر می کنه اینه که چطوری بنویسم؟ کوتاه یا بلند؟ کدوم برای سئو بهتره؟ کدوم برای مخاطب؟

موتور جستجو کدوم رو بیشتر می پسنده؟

جواب من اینه که هم کوتاه، هم بلند.

یه مسئله و ذهنیت منفی اینه که به خاطر شبکه های اجتماعی و نوع محتوا شون، الان دیگه همه تنبل شدن و کسی مطلب و نوشته ی طولانی باشه رو نمی خونه!

پرسونا رو یادتونه؟ قراره ما با نوشته هامون مخاطب مون رو شکل بدیم. قراره اونا ما رو فالو و دنبال کنند، نه ما اونا رو.

اگر قراره مخاطبی به خاطر طولانی بودن متنی رو نخونه، همون بهتر که نخونه و وارد سایتهم نشه!

اگر شما داری به عنوان نویسنده کلی زمان میذاری و مطلبی رو می نویسی، این رو توی ذهن خودتون درست کنید که کمترین سپاسگزاری مخاطب اینه که اون مطلب رو بخونه.

اگر واقعا محتوای تولید شده، ارزشی برای مخاطب ایجاد می کنه به عنوان نویسنده خوندن یا نخوندن اون مطلب چیزی از ما کم و یا زیاد نمی کنه اما قطعا خوندش چیزی به مخاطب اضافه می کنه.

کلا خیلی لی لی به لالای مخاطب نذارید و هر طور که دوست دارید بنویسید.

کوتاه یا بلند بودن یه محتوا مهم نیست، مهم اینه که آیا اون محتوا چیزی به مخاطب اضافه می کنه؟ اگر جواب مثبت باشه، حتی اگر 1000 صفحه هم در موردش بنویسید، وقتی مخاطب ببینه داره در ازای زمانی که صرف می کنه، ارزشی دریافت می کنه، قطعا با جون و دل اون مطلب رو می خونه

لی لی به لالای مخاطب نذارید

عباس شکیبا

و اتفاقا دائما خدا خدا می کنه که این مطلب به این زودی ها تموم نشه و اون بتونه چیزای بیشتری یاد بگیره.

نقطه مقابلش هم هست، اگر محتوای تولیدی شما کوتاه باشه، اما دقیقا جواب همون مسئله ای باشه که مخاطب به دنبالش بوده، چه ایرادی داره که سریع و مختصر جواب رو به مخاطب ارائه کنیم.

کوتاه یا بلند بودن محتوای تولیدی اول به خود شما و بعد اقتضای محتوای تولیدی بستگی داره.

مخاطب در درجه سوم قرار داره. مشکل از جایی شروع میشه که این جایگاه ها رو نشناسیم

یا بخوایم یکی رو قربانی دیگری کنیم.

و در آخر تمرین کردن رو فراموش نکنید! در تولید محتوا تازه کار یا حرفه ای باشید، تمرین کردن کلید موفقیت شماست.

با تمرین زیاد و درک جایگاه هر کدوم از موارد فوق،

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

هیچوقت برای نوشتن کلمه کم نمیاورید

همین الان داشتم فکر می کردم که همیشه حرفی و مطلبی برای نوشتن وجود دارد. آنقدر که حتی اگر تمام عمر در حال نوشتن باشیم، باز زمان کم میآوریم.

شاید چیزی که نوشتن را سخت می کند، کمالگرایی بعلاوه ارزشمند ندانستن اطلاعات خودمان باشد.

من عباس شکیبا دوست دارم همه کارهایم به سادگی انجام شود، یعنی برای نوشتن آزاد باشم و خودم را محدود به قید و بند خاصی نکنم.

یادتان باشد اینجا بلاگ شخصی است و در بلاگ شخصی می توان از هر چیزی نوشت!

Loading

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

بچه با تربیت مساوی نیست با بچه حرف گوش کن!

بزرگ ترها و مامان و باباها فکر می کنیم بچه با تربیت یعنی بچه ی حرف گوش کن، بچه ای که هر چیزی بهش گفتی بی چون و چرا قبول کنه.

بهش بگی بشین، بشینه! بگی ساکت باش، ساکت بشه. بگی اینو بخور، اونو نخور و .. کلا همش بگه چشم.

اما یادم مون می‌ره بچه هامون هم مثل ما آدم هستن و استقلال دارن. همون‌جوری که بزرگترها در مورد موضوعات مختلف نظرات مختلف و گاهی متضاد با هم دارند.

بچه ها هم مثل مثل ما نظرات خودشون رو دارن. اینکه تربیت رو به معنی مطیع بودن در نظر بگیریم، ظلم در حق بچه مون هست.

اگر صادق باشیم ما بزرگتر ها فقط برای راحتی خودمون می خوایم تربیت رو مطیع بودن در نظر بگیریم. شاید یکی از دلایلش همین باشه که برای خودمون هم همین طور بوده، یعنی پدر و مادر هامون تربیت رو مطیع بودن فرض کردن.

خودشون و مهم تر از اون دیگران رو مهمتر از فرزندشان و تربیتی در نظر گرفتند.

یادمون باشه بچه هم مثل ما آدمه و فقط برای اینکه سن و سالش از ما کمتره نمی تونیم حق اظهار نظر و مخالفت رو ازش بگیریم.

بچه رو نمی خوایم برای امروز و خودمون تربیت کنیم، بچه باید برای فردا و آینده تربیت بشه.

بذاریم اظهار نظر کنه، گاهی مخالفت کنه. اگه غذا نمیخوره بهش احترام بذاریم و زورش نکنیم.

خلاصه بذاریم تجربه کنه، یاد بگیره و در نهایت خودش مهارت حل مسئله رو یاد بگیره، اینطوری توی بزرگسالی اعتماد به نفس بیشتری داره و فرد مفیدتری خواهد بود.

Loading