تا که چشمانت خرامان باز از اینجا بگذرد
در کمین، دیوانه ی لحظه شماری میشوم
“دوستم داری؟” میان کوه نعره میزنم
دلخوش پژواک ” آری.. آری.. آری” میشوم
عاشقت هستم نمیخاهی چرا باور کنی؟
عاشقت هستم که از دستت فراری میشوم
عاقبت یک شب به قعر دره ات خاهم پرید
سینه چاک تو غزال بختیاری میشوم