ایده کلی پیدا کردن الگوهایی که از همون ماه اول درامد داشتن
یا تو کمتر از یکسال یا ۶ ماه مخاطب مناسبی داشتن
الگوهایی که خیلی خوب رشد کردن
برای تقویت این باور که میشه از اول شروع درآمد داشت
میشه که تو چند ماه رشد کرد!
ایده کلی پیدا کردن الگوهایی که از همون ماه اول درامد داشتن
یا تو کمتر از یکسال یا ۶ ماه مخاطب مناسبی داشتن
الگوهایی که خیلی خوب رشد کردن
برای تقویت این باور که میشه از اول شروع درآمد داشت
میشه که تو چند ماه رشد کرد!
وقتی که سایت تون رو زدید
احتمالا یه وقتایی با این سوال مواجه بشید که خوب چی بنویسم؟
اگه به این سوال بر خوردید یه تجدید نظر اساسی تو موضوع وبلاگ تون بکنید.
چون حتما به موضوع انتخابی تون علاقه ندارید!!!
وگرنه شما هر آدمی رو که بیارید و ازش در مورد چیزی که دوست داره بپرسید،
اون شخص می تونه ساعت ها در موردش حرف بزنه بدون اینکه فکر کنه که چی بگه!!
ممکنه برای یکی فوتبال باشه، برای یکی آشپزی
اما همه ما همیشه کلی حرف برای گفتن داریم
خبر خوب اینه که سایت شخصی برخلاف شبکه های اجتماعی، مخاطب هایی رو برات میاره که هم سلیقه با خودت هستن
وقتی از علاقه ات می نویسی، افرادی با علایق مشابه میان توی سایت شما.
از وقتی که تصمیم گرفتم دو هزار مطلب بنویسم، هر روز در حال نوشتن هستم.
تا الان بیشتر از ۲۰۰ مطلب نوشتم و تا رسیدن به دو هزار مطلب فاصله دارم.
اما در حال فکر کردن به یک میلیون مطلب هستم!
بدون استثناء برای همه خواستهها و آرزوها هیمن طور است.
هنوز بهش نرسیده، خواسته مون بزرگتر میشه.
مثلا در مورد درآمد بدنبال یک میلیون تومان هستیم، کمی که بهش نزدیک بشیم در فکر پنج میلیون هستیم.
بعدش ۱۵ میلیون و همین طور تصاعدی خواسته ما بیشتر می شود.
این ویژگی باعث میشه ما بیشتر تلاش کنیم تا جهان رو اولا برای خودمون و بعد برای دیگران جای بهتری بشه.
وقتی مسئله و سوالی به ذهنم میاد، همه توان و انرژیام رو برای پیدا کردن جواب نمیذارم.
به خودم فشار نمیارم. به جاش سعی می کنم سوال رو در جایی یادداشت کنم که یادم نره و به زندگیام ادامه میدم.
جواب خودش میاد سراغم. از طریق حرف یک دوست، دیدن یک برنامه یا پست. کلیک اشتباه روی یک لینک و هزاران راه دیگه.
ذهنم رو باز میذارم تا خدا من رو به سمت جواب هدایت کنه.
البته غلبه بر اون حس اضطرار و عجله برای پیدا کردن جواب، نیازمند تمرین هست
روایت داریم که چند تا کار رو نباید در خانه با اهالی انجام بدی.
یکی از موارد ترساندن اهل خانه است.
چون مرد هستی، صدات رو ببری بالا که اهل منزل یا بچه ها ازت بترسن.
در واقع مرد بود، پدر یا مادر بودن و حتی بزرگتر بودن دلیل نمیشه صدات رو بلند کنی که بقیه ازت بترسن!
ضمنا برخلاف تصورمون، صداهای بلند دیگه بعد از مدتی شنیده نمیشم! اگه می خوای شنیده بشی، آرام حرف بزن!
+ همینطور بخوانید روایت هایی رو که پای منبر می شنوید، وحی منزل نبینید!
ترساندن بچه از چیزهای واهی مثل نمکی و … ابدا درست نیست و توصیه نمیشه.
شاید چند بار جواب بده. اصلا فرض کنیم همیشه جواب بده.
اما فکر کردید که چه مشکلات روحی و روانی زیادی در کودکی و بزرگسالی اون کودک بوجود میاد!؟
کمتریناش تخریب عزت نفس کودک هست.
به خاطر راحتی خودمون یا حتی دیگران، به روح فرزندمون آسیب نزنیم!
دفعه ی بعد که خواستیم کودکی رو از چیزهای واهی بترسونیم، صادقانه با خودمون فکر کنیم.
ببینیم همین رفتار با ما هم در کودکی شده؟ اگر بله چه لطمه هایی به ما زده؟
چقدر از مشکلات مون برمیگرده به همین؟
آیا دوست داریم همین رنجی رو که ما به خاطر اشتباه والدینمون می کشیم
کودکمون هم در بزرگسالی بکشه؟
از تربیت همین اندازه فهمیدم که تربیت یعنی رفتار والدین، نه حرفها و نصیحتهاشون!
اگر کودکت رو میترسونی، یعنی قطعا این رفتار رو در کودکی دیدی و آموختی!
بیایم آگاهانه این زنجیره اشتباه رو یکجا قطع کنیم.